راز حضور دمپسی در عراق؛
از زمان شروع بحران داعش در عراق، اولین حضور عالیترین مقام نظامی آمریکایی پس از رئیس جمهور این کشور، در روز شنبه 24 آبان اتفاق افتاد. ژنرال «مارتین دمپسی» به رسانهها گفت که روند نبرد با گروه تروریستی داعش «شروع به تغییر» کرده، اما در عین حال پیشبینی کرد که نبرد پیش رو میتواند چندین سال به طول بیانجامد.
گروه بین الملل سپیدار خبر- از مشرق خاورمیانه که می رفت در فضای خیزش های بیداری اسلامی گامی مهم در تمدن سازی تاریخ مدرن خود بردارد، اکنون درگیر تنش هایی شده است که نه تنها دیگر آن هدف اصلی (خروج از رکود کنونی و رفتن به سوی ایجاد تمدن تازه) از اذهان رخت بر بسته است، بلکه «بقا» به اصلی محوری برای گروه های سیاسی و قومی- مذهبی تبدیل شده است. نیازی به گفتن نیست که خیزش های عربی اکنون به خزانی تبدیل شده است که شب تیره آن را امیدی به طلوع فجر نیست.
همان گونه که «هیلاری کلینتون» وزیر امور خارجه پیشین آمریکا، در کتاب خاطرات خود اعتراف می کند، ایجاد گروه های تکفیری در جهان عرب در پی خیزش های عربی از جمله راهکارهای آمریکا برای مدیریت این تحولات بود.
به دنبال این دخالت غرب است که رقابت های کشورهای منطقه شکل دشمنی به خود می گیرد و در پی این شدت رقابت های داخلی است که اختلاف های قومی- مذهبی و سیاسی گروه های مختلف جهان عرب به شکل کشتار وحشیانه و حملات انتحاری و بمب گذاری ها خود را نشان می دهد و خاورمیانه را دچار وضعیت هرج و مرج گونه کنونی می سازد.
روز 10 سپتامبر بود که «باراک اوباما» رئیسجمهور آمریکا طی نطقی تلویزیونی از طرح خود برای تشکیل ائتلافی بین المللی خبر داد. وی می گفت هدف از این کار تضعیف و نهایتا نابودی داعش است. واشنگتن که در ابتدا گفته بود قصد اعزام نیروی زمینی به عراق را ندارد، تاکنون مجوز اعزام 2900 نظامی به این کشور را صادر کرده است. از این تعداد 1500 نظامی در عراق مستقر شده اند و 1400 نظامی دیگر نیز طی چند روز آینده مستقر خواهند شد. طبق گمانه زنی های محافل تحلیلی این نیروها بیشتر از طیف مستشاران نظامی و تفنگ داران هستند و قصد آموزش به نیروهای عراقی را دارند. در این نوشتار قصد داریم رویکرد ائتلاف بین المللی علیه داعش به محوریت آمریکا را بازشناسی کنیم.
نگاه آمریکایی به راه حل بحران چگونه است؟
استراتژی جديد دولت اوباما در قبال عراق و سوريه از بسياری جهات در حال پيشرفت است. هر هفته، عناصر جديد پديدار و يا اضافه می شوند. قطعا هنوز تعدادي از جنبه های مهم فراموش شده است. با اين حال، به طور کلي، يک رويکرد منسجم هوشمندانه در حال پيدايش است که همه جوانب کليدی نظامي و ديپلماتيک را بررسی می کند. اقدامات آمريکا در منطقه و اظهارات دولت (به خصوص اظهارات باراک اوباما که هفته پیش در گفت و گو با شبکه سی.بی.اس ایراد شد) نشان می دهد که واشنگتن در حال ارائه يک استراتژي جامع نه تنها براي شکست داعش بلکه براي رسيدگی به شرايط گسترده تر در عراق و سوريه است.
رويکرد اوباما يک استراتژي دو گانه است
در اصل رويکرد دولت ایالات متحده آمریکا يک استراتژي دوگانه است. استفاده از دو روش مشابه اما نه دقيقا يکسان براي اين دو کشور. اگرچه برخي از منتقدان دولت اوباما خواستار يک استراتژی واحد براي هر دو کشور هستند، اما رويکرد دولت يک استراتژی صحيح براي هر کدام است. اين نشان دهنده اين واقعيت است که جنگ های داخلی اين دو کشور از بسياری جهات با هم متفاوت هستند و استفاده از يک رويکرد يکسان برای هر دو ممکن نيست. هرکدام نياز به يک استراتژی گسترده مناسب خود دارد.
چيزی که آنها نياز دارند همکاری نزديک است و به نظر مي رسد که آمریکایی ها، حداقل در حال حاضر، در حال انجام همين کار است. لازم است این نکته را یادآوری کنیم که دولت عراق اساسا بر روندی که در سالهای ۲۰۱۰ ـ ۲۰۰۷ براي احياي برنامه تسهيم قدرت توسط آمريکا و ایران ايجاد شد تکيه کرده تا يک دولت متحد و متمرکز عراقی ايجاد کند. در حالی که دولت ممکن است به طور اسمی متحد باشد، تمايل اهل سنت، شيعه و شايد کردها براي همکاری تحت اين دستورالعمل به آمريکا اين اجازه را خواهد داد تا عليه داعش و متحدانش حرکت کند و در عين حال به عراقی ها در تشکيل يک نظام سياسی جديد عراقی کمک کند.
اما در سوريه، تمرکز بر ساخت يک ارتش جديد مخالف سوريه است که بتواند رژيم اسد و افراط گرایانی چون داعش را شکست بدهد. سپس با استفاده از موفقيت های نظامي خود يک انگيزه سياسي براي صلح ملی (توافق تسهيم قدرت همچون «پيمان صلح ديتمون» در بوسنی در سال ۱۹۹۵) را ايجاد کند و اینگونه در کیک قدرت سهم مطلوبش را به دست بیاورد. استراتژی های در هم آميخته براي سوريه و عراق دارای مزيت هايی است. هر دو استراتژی منطقي، امکان پذير و از نظر تاريخي داراي زمينه ای هستند که جواب داده است.
استراتژي فعلی آمريکا در چه جایگاهی قرار دارد؟
استراتژی آمريکا در عراق و سوريه در مرحله اول عمليات نظامی است. از آنجايی که واشنگتن تصميم دارد تا از نيروی نظامی زمينی استفاده نکندــ يا به طور صحيح تر، به نيروهای زمينی کشورهای همسايه عراق تکيه کندــ بايد نيروهای زمينی بومی تشکيل بدهد. با تکيه انحصاري بر نيروی هوايی (حتی نيروی هوايی آمريکا) نمی تواند داعش، النصره یا سایر گروههای شبه نظامی را از سرزمين تحت کنترلشان خارج کند.
دولت های غربی و آمريکا فرآيند درازمدتي را برای تشکيل نيروی زمينی در عراق و سوريه شروع کرده اند. مجددا، رويکردی که آمريکا براي هر دو کشور اتخاذ می کند در حال حاضر مشخص است اما دارای موانع بالقوهای است که هنوز عنوان نشده است. برای نمونه، دولت عراق نياز به دو ارتش مجزا براي خود را تأييد کرده است: يک ارتش عراق شيعی و يک گارد ملی سنی جديد. بايد ديد که چگونه اين دو نيرو می توانند با يکديگر همکاري کنند. به ويژه اين که، اهل سنت تمايل نخواهند داشت که هيچ واحد ارتش شيعی در يک استان سنی نشين فعاليت کند. مشکل ديگر اين است که آنها انجام عمليات نظامي را به عنوان تعيين رويه براي اصلاح نهايی سياست عراق در نظر می گيرند که احتمالا موجب می شود تا آنها بر اين ملاحظات نظامی لجاجت و سخت گيري بيشتری کنند.
در سوريه مسائل مختلف چالش برانگيز به اندازه کافی وجود دارد. اولين مسئله اين است که آيا آمريکا قصد دارد شبه نظاميان فعلی را آموزش بدهد، متحد کند و به آنها سلاح بدهد يا ميخواهد يک ارتش مخالف کاملاً جديد ايجاد کند. گزينه اولی سريع تر و آسان تر است اما داراي کاربرد بسيار محدودی برای آمریکاست. گزينه دوم به مراتب از نظر نظامي و سياسي مؤثرتر است اما زمان و تلاش بيشتري را می طلبد. رفتارهای ژنرال مارتین دمپسی نشان می دهد که آمریکایی ها قصد دارند گزینه دوم را به پیش ببرند.
در اين ميان، همچنان که اين نيروهای زميني آماده می شوند، عمليات هوايي در جريان خواهد بود. حملاتی که تاکنون در عراق و سوريه مشاهده کرده ايم نشانه خوبي از چگونگی عمليات هوايی آتي است. اين عمليات يکپارچه خواهد بود و به هدف های مورد نظر در عراق و سوريه حمله خواهد شد (در اين مفهوم، اين اقدام بخشی از استراتژی است که واقعاً يکپارچه است). همچنين، اين عمليات داراي دو هدف اصلی است.
اولین هدف، اهداف تروريستی است. هر زمانی که آمريکا گروه هايی که قصد حمله به آمريکا و متحدانش را دارند تشخيص بدهد، حمله به آن گروه را آغاز می کند. «گروه خراسان»، جبهه النصره و همچنين گروه تروريستی داعش در اين مقوله قرار دارند. هدف دوم، مانع تراشی و مختل کردن نيروهای دشمن در زمان آسيب پذيری آنهاست. اين امر شامل تأسيسات کنترلی به همراه کارمندان آن، زيرساخت های لجستيکي، تجهيزات آموزشی، پادگان ها، اهداف اقتصادی همچون حوزههای نفتی، وسايل حمل و نقل و نيروهای رزمی، در هر زمانی که «ائتلاف» در مورد اين اهداف اطلاعاتی به دست آورد، می شود.
به دیگر بیان، با توجه به مقدار زماني که براي آماده ساختن نيروهای زمينی توسط آمریکایی ها نياز است، احتمالا تمرکز نيروی هوايی به دنبال فرصت براي حمله به دارايی های دشمن ــ هرکجا و هر چيزی ـ در زمان آسيب پذيری آنهاست.
احتمالا تنش های قابل توجهی بين بهترين شيوههای نظامی و نيازهای سياسی فوري وجود دارد. به طور مطلوب، «ائتلاف» يک سال يا بيشتر صرف آموزش نيروهاي زميني عراق و سوريه می کند، در حالی که عمليات هوايي به آرامي داعش و گروههای شبه نظامی ديگر را از پا در می آورد. وقتی نيروهاي زمينی از نظر کمی و کيفی آماده شدند (با کمک آمريکا) از آنها استفاده می شود.
راز حضور اعلام نشده دمپسی در عراق
از زمان شروع بحران داعش در عراق، اولین حضور عالی ترین مقام نظامی آمریکایی پس از رئیس جمهور این کشور، در روز شنبه 24 آبان اتفاق افتاد. ژنرال «مارتین دمپسی» به رسانه ها گفت که روند نبرد با گروه تروریستی داعش «شروع به تغییر» کرده، اما در عین حال پیشبینی کرد که نبرد پیش رو میتواند چندین سال به طول بیانجامد.
این ژنرال ارشد آمریکایی در حالی وارد بغداد پایتخت عراق شد که رئیس جمهور آمریکا هفته گذشته مجوز دو برابر شدن نیروهای این کشور در عراق را صادر کرد. رئیس ستاد مشترک ارتش آمریکا که در جمع نیروهای نظامی این کشور در عراق صحبت میکرد، گفت نظامیان عراقی و نیروهای پیشمرگه کرد، «عراق را از لبه پرتگاه بازگرداندند».
یکی از مقامات ارشد آمریکا گفته است که این سفر با هدف مذاکره در مورد گسترش جنگ علیه داعش صورت گرفته است. اگر هدف اعلام نشده رسمی سفر ژنرال دمپسی به بغداد و اربیل این موضوع باشد، باید منتظر نفوذ هر چه بیشتر آمریکا در روند "منجی سازی" از خود در جنگ علیه تروریسم باشیم.
احساس بیش از پیش عطش یک راه حل منطقه ای
برای پایان وضعیت کشت و کشتار کنونی، آنچه این منطقه نیاز دارد راه حلی درون منطقه ای است. بر همین پایه، تنها راه حل پایان چنین فضای هرج و مرج گونه ای در منطقه این است که کشورهای منطقه از شرایط کنونی درس عبرت بگیرند و مانع از تداوم آن شوند.
تا زمانی که کشورهای منطقه نبود شفافیت را در روابط خود به کار برند، همدیگر را به چشم رقیبانی امنیت طلب ببینند و به جای گفت و گوی مستقیم با یکدیگر، به شکل های غیر مستقیم از جمله کمک گرفتن از کشورهای خارج منطقه و یا پشتیبانی از گروه های شبه نظامی خواسته های خود را به دیگر کشورها بفهمانند، ترس های امنیتی همچنان در خاورمیانه پا برجا خواهد ماند و کشورها یکدیگر را به شکل رقیبانی امنیتی خواهند دید.
به همین دلیل پیشنهاد می شود در فضای دیپلماسی، کشورها با یکدیگر به صورتی شفاف مسائل را باز و چالش های بین خود را با نگاهی منطقی و خردورزانه حل و فصل کنند و مانع از تداوم وضعیت کنونی و سوء استفاده گروه های تکفیری و کشورهای فرامنطقه ای از این وضعیت شوند. آمریکایی ها دوباره به عراق بازگشته اند و آن گونه که از سیاستها و رویه هایشان پیداست به این زودی قصد ترک عراق را ندارند.
همان گونه که «هیلاری کلینتون» وزیر امور خارجه پیشین آمریکا، در کتاب خاطرات خود اعتراف می کند، ایجاد گروه های تکفیری در جهان عرب در پی خیزش های عربی از جمله راهکارهای آمریکا برای مدیریت این تحولات بود.
به دنبال این دخالت غرب است که رقابت های کشورهای منطقه شکل دشمنی به خود می گیرد و در پی این شدت رقابت های داخلی است که اختلاف های قومی- مذهبی و سیاسی گروه های مختلف جهان عرب به شکل کشتار وحشیانه و حملات انتحاری و بمب گذاری ها خود را نشان می دهد و خاورمیانه را دچار وضعیت هرج و مرج گونه کنونی می سازد.
روز 10 سپتامبر بود که «باراک اوباما» رئیسجمهور آمریکا طی نطقی تلویزیونی از طرح خود برای تشکیل ائتلافی بین المللی خبر داد. وی می گفت هدف از این کار تضعیف و نهایتا نابودی داعش است. واشنگتن که در ابتدا گفته بود قصد اعزام نیروی زمینی به عراق را ندارد، تاکنون مجوز اعزام 2900 نظامی به این کشور را صادر کرده است. از این تعداد 1500 نظامی در عراق مستقر شده اند و 1400 نظامی دیگر نیز طی چند روز آینده مستقر خواهند شد. طبق گمانه زنی های محافل تحلیلی این نیروها بیشتر از طیف مستشاران نظامی و تفنگ داران هستند و قصد آموزش به نیروهای عراقی را دارند. در این نوشتار قصد داریم رویکرد ائتلاف بین المللی علیه داعش به محوریت آمریکا را بازشناسی کنیم.
نگاه آمریکایی به راه حل بحران چگونه است؟
استراتژی جديد دولت اوباما در قبال عراق و سوريه از بسياری جهات در حال پيشرفت است. هر هفته، عناصر جديد پديدار و يا اضافه می شوند. قطعا هنوز تعدادي از جنبه های مهم فراموش شده است. با اين حال، به طور کلي، يک رويکرد منسجم هوشمندانه در حال پيدايش است که همه جوانب کليدی نظامي و ديپلماتيک را بررسی می کند. اقدامات آمريکا در منطقه و اظهارات دولت (به خصوص اظهارات باراک اوباما که هفته پیش در گفت و گو با شبکه سی.بی.اس ایراد شد) نشان می دهد که واشنگتن در حال ارائه يک استراتژي جامع نه تنها براي شکست داعش بلکه براي رسيدگی به شرايط گسترده تر در عراق و سوريه است.
رويکرد اوباما يک استراتژي دو گانه است
در اصل رويکرد دولت ایالات متحده آمریکا يک استراتژي دوگانه است. استفاده از دو روش مشابه اما نه دقيقا يکسان براي اين دو کشور. اگرچه برخي از منتقدان دولت اوباما خواستار يک استراتژی واحد براي هر دو کشور هستند، اما رويکرد دولت يک استراتژی صحيح براي هر کدام است. اين نشان دهنده اين واقعيت است که جنگ های داخلی اين دو کشور از بسياری جهات با هم متفاوت هستند و استفاده از يک رويکرد يکسان برای هر دو ممکن نيست. هرکدام نياز به يک استراتژی گسترده مناسب خود دارد.
چيزی که آنها نياز دارند همکاری نزديک است و به نظر مي رسد که آمریکایی ها، حداقل در حال حاضر، در حال انجام همين کار است. لازم است این نکته را یادآوری کنیم که دولت عراق اساسا بر روندی که در سالهای ۲۰۱۰ ـ ۲۰۰۷ براي احياي برنامه تسهيم قدرت توسط آمريکا و ایران ايجاد شد تکيه کرده تا يک دولت متحد و متمرکز عراقی ايجاد کند. در حالی که دولت ممکن است به طور اسمی متحد باشد، تمايل اهل سنت، شيعه و شايد کردها براي همکاری تحت اين دستورالعمل به آمريکا اين اجازه را خواهد داد تا عليه داعش و متحدانش حرکت کند و در عين حال به عراقی ها در تشکيل يک نظام سياسی جديد عراقی کمک کند.
اما در سوريه، تمرکز بر ساخت يک ارتش جديد مخالف سوريه است که بتواند رژيم اسد و افراط گرایانی چون داعش را شکست بدهد. سپس با استفاده از موفقيت های نظامي خود يک انگيزه سياسي براي صلح ملی (توافق تسهيم قدرت همچون «پيمان صلح ديتمون» در بوسنی در سال ۱۹۹۵) را ايجاد کند و اینگونه در کیک قدرت سهم مطلوبش را به دست بیاورد. استراتژی های در هم آميخته براي سوريه و عراق دارای مزيت هايی است. هر دو استراتژی منطقي، امکان پذير و از نظر تاريخي داراي زمينه ای هستند که جواب داده است.
استراتژي فعلی آمريکا در چه جایگاهی قرار دارد؟
استراتژی آمريکا در عراق و سوريه در مرحله اول عمليات نظامی است. از آنجايی که واشنگتن تصميم دارد تا از نيروی نظامی زمينی استفاده نکندــ يا به طور صحيح تر، به نيروهای زمينی کشورهای همسايه عراق تکيه کندــ بايد نيروهای زمينی بومی تشکيل بدهد. با تکيه انحصاري بر نيروی هوايی (حتی نيروی هوايی آمريکا) نمی تواند داعش، النصره یا سایر گروههای شبه نظامی را از سرزمين تحت کنترلشان خارج کند.
دولت های غربی و آمريکا فرآيند درازمدتي را برای تشکيل نيروی زمينی در عراق و سوريه شروع کرده اند. مجددا، رويکردی که آمريکا براي هر دو کشور اتخاذ می کند در حال حاضر مشخص است اما دارای موانع بالقوهای است که هنوز عنوان نشده است. برای نمونه، دولت عراق نياز به دو ارتش مجزا براي خود را تأييد کرده است: يک ارتش عراق شيعی و يک گارد ملی سنی جديد. بايد ديد که چگونه اين دو نيرو می توانند با يکديگر همکاري کنند. به ويژه اين که، اهل سنت تمايل نخواهند داشت که هيچ واحد ارتش شيعی در يک استان سنی نشين فعاليت کند. مشکل ديگر اين است که آنها انجام عمليات نظامي را به عنوان تعيين رويه براي اصلاح نهايی سياست عراق در نظر می گيرند که احتمالا موجب می شود تا آنها بر اين ملاحظات نظامی لجاجت و سخت گيري بيشتری کنند.
در سوريه مسائل مختلف چالش برانگيز به اندازه کافی وجود دارد. اولين مسئله اين است که آيا آمريکا قصد دارد شبه نظاميان فعلی را آموزش بدهد، متحد کند و به آنها سلاح بدهد يا ميخواهد يک ارتش مخالف کاملاً جديد ايجاد کند. گزينه اولی سريع تر و آسان تر است اما داراي کاربرد بسيار محدودی برای آمریکاست. گزينه دوم به مراتب از نظر نظامي و سياسي مؤثرتر است اما زمان و تلاش بيشتري را می طلبد. رفتارهای ژنرال مارتین دمپسی نشان می دهد که آمریکایی ها قصد دارند گزینه دوم را به پیش ببرند.
در اين ميان، همچنان که اين نيروهای زميني آماده می شوند، عمليات هوايي در جريان خواهد بود. حملاتی که تاکنون در عراق و سوريه مشاهده کرده ايم نشانه خوبي از چگونگی عمليات هوايی آتي است. اين عمليات يکپارچه خواهد بود و به هدف های مورد نظر در عراق و سوريه حمله خواهد شد (در اين مفهوم، اين اقدام بخشی از استراتژی است که واقعاً يکپارچه است). همچنين، اين عمليات داراي دو هدف اصلی است.
اولین هدف، اهداف تروريستی است. هر زمانی که آمريکا گروه هايی که قصد حمله به آمريکا و متحدانش را دارند تشخيص بدهد، حمله به آن گروه را آغاز می کند. «گروه خراسان»، جبهه النصره و همچنين گروه تروريستی داعش در اين مقوله قرار دارند. هدف دوم، مانع تراشی و مختل کردن نيروهای دشمن در زمان آسيب پذيری آنهاست. اين امر شامل تأسيسات کنترلی به همراه کارمندان آن، زيرساخت های لجستيکي، تجهيزات آموزشی، پادگان ها، اهداف اقتصادی همچون حوزههای نفتی، وسايل حمل و نقل و نيروهای رزمی، در هر زمانی که «ائتلاف» در مورد اين اهداف اطلاعاتی به دست آورد، می شود.
به دیگر بیان، با توجه به مقدار زماني که براي آماده ساختن نيروهای زمينی توسط آمریکایی ها نياز است، احتمالا تمرکز نيروی هوايی به دنبال فرصت براي حمله به دارايی های دشمن ــ هرکجا و هر چيزی ـ در زمان آسيب پذيری آنهاست.
احتمالا تنش های قابل توجهی بين بهترين شيوههای نظامی و نيازهای سياسی فوري وجود دارد. به طور مطلوب، «ائتلاف» يک سال يا بيشتر صرف آموزش نيروهاي زميني عراق و سوريه می کند، در حالی که عمليات هوايي به آرامي داعش و گروههای شبه نظامی ديگر را از پا در می آورد. وقتی نيروهاي زمينی از نظر کمی و کيفی آماده شدند (با کمک آمريکا) از آنها استفاده می شود.
راز حضور اعلام نشده دمپسی در عراق
از زمان شروع بحران داعش در عراق، اولین حضور عالی ترین مقام نظامی آمریکایی پس از رئیس جمهور این کشور، در روز شنبه 24 آبان اتفاق افتاد. ژنرال «مارتین دمپسی» به رسانه ها گفت که روند نبرد با گروه تروریستی داعش «شروع به تغییر» کرده، اما در عین حال پیشبینی کرد که نبرد پیش رو میتواند چندین سال به طول بیانجامد.
این ژنرال ارشد آمریکایی در حالی وارد بغداد پایتخت عراق شد که رئیس جمهور آمریکا هفته گذشته مجوز دو برابر شدن نیروهای این کشور در عراق را صادر کرد. رئیس ستاد مشترک ارتش آمریکا که در جمع نیروهای نظامی این کشور در عراق صحبت میکرد، گفت نظامیان عراقی و نیروهای پیشمرگه کرد، «عراق را از لبه پرتگاه بازگرداندند».
یکی از مقامات ارشد آمریکا گفته است که این سفر با هدف مذاکره در مورد گسترش جنگ علیه داعش صورت گرفته است. اگر هدف اعلام نشده رسمی سفر ژنرال دمپسی به بغداد و اربیل این موضوع باشد، باید منتظر نفوذ هر چه بیشتر آمریکا در روند "منجی سازی" از خود در جنگ علیه تروریسم باشیم.
احساس بیش از پیش عطش یک راه حل منطقه ای
برای پایان وضعیت کشت و کشتار کنونی، آنچه این منطقه نیاز دارد راه حلی درون منطقه ای است. بر همین پایه، تنها راه حل پایان چنین فضای هرج و مرج گونه ای در منطقه این است که کشورهای منطقه از شرایط کنونی درس عبرت بگیرند و مانع از تداوم آن شوند.
تا زمانی که کشورهای منطقه نبود شفافیت را در روابط خود به کار برند، همدیگر را به چشم رقیبانی امنیت طلب ببینند و به جای گفت و گوی مستقیم با یکدیگر، به شکل های غیر مستقیم از جمله کمک گرفتن از کشورهای خارج منطقه و یا پشتیبانی از گروه های شبه نظامی خواسته های خود را به دیگر کشورها بفهمانند، ترس های امنیتی همچنان در خاورمیانه پا برجا خواهد ماند و کشورها یکدیگر را به شکل رقیبانی امنیتی خواهند دید.
به همین دلیل پیشنهاد می شود در فضای دیپلماسی، کشورها با یکدیگر به صورتی شفاف مسائل را باز و چالش های بین خود را با نگاهی منطقی و خردورزانه حل و فصل کنند و مانع از تداوم وضعیت کنونی و سوء استفاده گروه های تکفیری و کشورهای فرامنطقه ای از این وضعیت شوند. آمریکایی ها دوباره به عراق بازگشته اند و آن گونه که از سیاستها و رویه هایشان پیداست به این زودی قصد ترک عراق را ندارند.
نظرات شما عزیزان: